طلاییترین نکات استراتژی برند در سال 2024
اگر فکر میکنید ساخت یک برند پایان کار است و ماجرای برندسازی به همین جا ختم میشود، سخت در اشتباهید. نخستین گامی که میبایست پس از تاسیس برند بردارید، ساخت یک استراتژی برند قوی است. حقیقت این است که رازها و فرمولهای مخفی بسیاری برای ایجاد یک استراتژی برند قدرتمند وجود دارد. فرمولهایی که به احتمال زیاد شما و امثال شما از وجودشان بی خبرید. اگر دوست دارید طلاییترین نکات و فرمولهای استراتژی برند در سال 2024 را شناخته و با به کارگیری آنها نبض بازار رقابت را در دست بگیرید، با آرادیما همراه باشید. آرادیما؛ بزرگترین تیم طراحی سایت در اصفهان و شناختهشدهترین گروه سئو سایت در اصفهان، با نهایت افتخار و احترام در خدمترسانی به شما آماده است.
راهاندازی یک کمپین بدون تعریف استراتژی برند درست مانند این است که پشت فرمان بنشینید و ماشینتان را به ناکجا آباد هدایت کنید. با این کار کلی وقت و انرژی صرف کرده و در نهایت به جایی میرسید که اصلا قصد حضور در آن جا را نداشتهاید. درست است؟!
این که ارزشهای برندتان را بشناسید و داستان آن را از بَر باشید، به این معناست که میتوانید کمپین خود را به مقصدی از پیش تعیین شده هدایت نمایید. اگر استراتژی برندتان روشن و شفاف باشد، شانس بیشتری برای تحقق اهداف کسب و کارتان دارید. در غیر این صورت باید آینده خود و برندتان را به دست تقدیر بسپارید!
ویژگیهای یک استراتژی برند خوب و همه چیز تمام
یک استراتژی برند خوب استراتژیای است که:
- پاسخگوی نیاز واقعی مخاطبان هدف باشد.
- قادر به متمایزسازی نام تجاری خود از رقبای سرسخت باشد.
- ارزش برند را به طور واقعی منعکس سازد.
- زمینه هماهنگی با اهداف تجاری و KPIها را فراهم میسازد.
- …
در این مطلب قصد داریم به بحث درباره فرآیند استراتژی برند و طلاییترین دستورالعملهای آن در سال 2024 بپردازیم. بیشک پیروی از این دستورالعملها به پیادهسازی یک استراتژی برند بسیار قوی منجر میگردد. اگر میخواهید شاهد رشد کسب و کارتان باشید و رقبا را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید، این مقاله را به هیچ قیمتی از دست ندهید.
دلایل اهمیت بی حد و حصر استراتژی برند
بهتر است پیش از پرداختن به اهمیت استراتژی برند، نخست با مفهوم این اصطلاح که بازار آن در این روزها حسابی داغ است؛ بپردازیم. استراتژی برند یک برنامه بلندمدت ایجاد شده توسط صاحبان کسب و کار است که به آنها کمک میکند تا کسبوکارشان را در جهت دستیابی به اهدافی خاص، توسعه دهند.
یک برنامه استراتژی اگر به درستی تهیه و تنظیم شده باشد، میتواند بخشهای مختلف کسب و کار شما را تحت تاثیر قرار دهد. شاید عجیب و غیر قابل باور به نظر برسد، اما حقیقت این است که چنین برنامهای به طور مستقیم با نیازها و احساسات شما در ارتباط است. ارتباط این مقوله با رقیبان سرسختتان نیز بر هیچکس پوشیده نیست!
شاید خواندان مقاله “تکنیک های طلایی برای افزایش نرخ کلیک CTA ” برای شما جالب باشد
آیا حضور یک فریلنسر یا وجود یک آژانس بازاریابی ضروری است؟
اگر بخواهیم منطقی به قضیه نگاه کنیم، باید بگوییم که استراتژی برند مسیر موفقیت کسب و کار شما را مشخص میسازد. اگر یک استراتژی محکم و قوی نداشته باشید، داستان برندتان آنگونه که دوست دارید؛ پیش نرفته و شناخت ارزشهای کسب و کارتان ممکن نخواهد بود. اگر این موضوع را باور ندارید، نگاهی به آمار و ارقام زیر بیندازید:
- به عقیده 86 درصد از مصرفکنندگان، اصالت برند یکی از کلیدیترین عواملی است که تصمیم آنها برای خرید از یک برند و حمایت از آن را تحت تاثیر قرار میدهد.
- 81 درصد از مصرفکنندگان اعتماد به برند را اصلیترین عامل خرید از آن عنوان نمودهاند.
- تکرار مداوم یک نام تجاری و به اصطلاح برندسازی میزان فروش را به طور شگفتانگیزی تا 33 درصد افزایش میدهد.
- به اعتقاد 66 درصد از مصرفکنندگان آنچه موجب تمایز یک برند از سایر برندها میشود، شفافیت و کیفیت عملکرد آن است.
خلاصه این که هر چه یک برند معتبرتر و قابل اعتمادتر باشد، بیشتر مورد توجه مصرف کنندگان قرار میگیرد و این خودِ خودِ موفقیت است. اما متاسفانه برخی کسب و کارها گاهی این مقوله مهم را نادیده گرفته و بدینترتیب در مسیر پیشرفت خود سنگاندازی میکنند.
بسیاری از برندها تمام تلاششان را به کار میگیرند تا بتوانند اعتماد مصرفکنندگان را به خود جلب نمایند. اما در سوی مقابل مشتری چنین میاندیشد که این اعتمادسازی سوری بوده و نوعی ترفند بازاریابی است که صاحبان کسب و کار برای جذب مشتری پیاده میکنند. از این مسئله تحت عنوان اعتمادشویی یاد میشود!
روی نکات منفی متمرکز نشوید!
هدف از باز کردن این مباحث این نیست که روی نکات منفی کسب و کارتان زوم کرده و با بزرگنمایی آنها آسایش را از خود سلب نمایید. اما باید بدانید که کمبود استراتژی برند میتواند آثار سوء بسیاری را در کاروبار شما ایجاد نماید. آثاری که حتی گذر زمان نیز نمیتواند ردپای آنها را کمرنگ کرده و یا از بین ببرد. اگرچه تلخ، اما حقیقت این است که وقتی استراتژی برند ندارید:
- در شناخت اهداف، چشمانداز، ماموریتها و ارزشهای خود به مشکل برخورده و نمیدانید چگونه این مسائل را با مشتریان احتمالیتان در میان بگذارید.
- برنامه بازاریابیتان از هم گسیخته و همواره غیر منسجم به نظر میرسد.
- حتی با ساخت محتواهای همه چیز تمام نیز موجبات گیج شدن مخاطب را فراهم میسازید. چرا که ناسازگاری در گفتار و رفتارتان موج میزند.
- دیر یا زود شاهد متلاشی شدن تیمتان به دلیل سردرگمی و درگیری خواهید بود. چرا که هیچ منبع آگاهی وجود ندارد که گام بعدی را به شما یادآور شود.
- نام تجاری شما در اذهان ماندگار نبوده و تعداد مشتریان وفادارتان انگشت شمار است.
- کسی را نخواهید داشت که مسئولیت بازاریابی برندتان را برعهده گرفته و برای توسعه کسب و کارتان تلاش کند.
از ما به شما نصیحت؛ هرچقدر لازم است وقت و هزینه صرف نموده و یک استراتژی برند قوی، شفاف و سازگار ایجاد کنید. استراتژیای که مشتریان را در اولویت قرار داده و به آنها انگیزه بدهد تا رابطهای پایدار با شما و کسب و کارتان برقرار نمایند.
اگر فکر میکنید برای ایجاد یک استراتژی برند جامع نیازمند استخدام نیروی انسانی و پرداخت هزینههای حسابرسی هستید، سخت در اشتباهید. کافیست این 4 گام اصلی را دنبال نمایید تا به آنچه میخواهید، برسید!
4 گام اصلی ایجاد استراتژی برند
برند شما روایتگر داستان کسب و کار شماست. شاید برایتان عجیب به نظر برسد، اما حقیقت این است که داستانها قدرت ایجاد تغییراتی باورنکردنی در ادراک و تصمیمگیریهای مردم را دارند. در واقع مردم با شنیدن داستانهای معتبر برند شما را در ذهنشان متصور میشوند. این را به خوبی میتوان در مدلهای B2B و B2C مشاهده کرد.
برای این که به داستان برندتان پی ببرید و گامی بلند در راستای بهبود استراتژیتان بردارید، سوالات زیر را از خود بپرسید:
1) با WHY شروع کنید!
´ چشم انداز برند شما چیست؟
´ دلیل وجود برند چیست؟
´ یک برند چه چیزی را هدف قرار میدهد؟
2) گزاره ارزش شما چیست؟
´ راهحلهای مختلف برند شما کدامند؟
´ چه چیزی موجب تمایز راهحلهای برند شما شده است؟
3) نقاط قوت برند شما چیست؟
´ ارزشهایی که منجر به تاسیس برند شما شدند، کدامند؟
4) نقاط ضعف برند شما در بازار و از دید مشتریانتان چیست؟
با پاسخگویی به سوالات فوق الذکر یک قدم به خلق یک برند قدرتمند نزدیک خواهید شد.
چگونگی تعریف WHY
حقیقت این است که WHY هسته اصلی برند شماست و تعریف واضح و شفاف آن بسیار حائز اهمیتتر از چیزی است که فکرش را میکنید. به فرآیندی که در ادامه برای تعریف WHY مربوط به برند Maple (از شناختهترین وب سایتهای حوزه دیجیتال مارکتینگ) آوردهایم، دقت کنید.
هنگامی که در ابتدای مسیر ایجاد استراتژی برند Maple استارت طراحی داستان برندمان را زدیم، نخستین جلساتمان با موضوع WHY را با یکی از نامدارترین نویسندگان و سخنرانان در TED آغاز نمودیم. این سخنران محبوب کسی نبود جز سیمون سینک!
کارمان را با فکر کردن به این سوال که چرا صبحها از خواب بیدار میشویم، شروع کردیم؟! آن ارزشی که تمام تلاشمان را برای برای ایجاد آن به کار میگیریم، چیست؟! اینگونه بود که از فکر موفقیت برندمان فراتر رفته و بر روی حل مشکلات مشتریانمان متمرکز شدیم. بنابراین در مدت زمانی کوتاه توانستیم عوامل اصطکاکی را که کسب و کارمان قادر به حل آنهاست، شناسایی کنیم. در این میان دریافتیم که کسب و کارهای کوچک و متوسط بسیاری وجود دارند که برای برنده شدن از جان مایه میگذارند، اما ابزاری برای موفقیت ندارند. این دسته از کسب و کارها معمولا از مزایای شگفتانگیز دیجیتال مارکتینگ بیبهرهاند!
برای درک بهتر موضوع، کسب و کاری را تصور کنید که برای ایجاد یک محصول یا خدمت عالی سخت تلاش میکند. چنین کسب و کاری بدون احساس ذرهای خستگی به طور مداوم تلاش میکند تا بتواند یک استراتژی برند قوی و تاثیرگذار ایجاد کند. چنین کسب و کاری با سرمایهگذاری در بازاریابی دیجیتال مشتریان جدیدی را جذب نموده و در مسیر حرکت خود پیشرفت میکند. شاید چنین تصور کنید که صاحبان این کسب و کار تمام سرمایه خود را صرف بازاریابی کرده و در واقع درآمدشان را عاید دیگران میکنند. اما حقیقت چیزی جز این است!
بازاریابی دیجیتال حرفه ای؛ آنچه برای موفقیت نیاز دارید!
ما نمیگوییم که گذاشتن تبلیغات در گوگل و فیسبوک و… نتایجی معجزهآسا در پی دارد. چرا که کسب نتایج از بازاریابی دیجیتال نیازمند تواناییهای حرفهای بالایی است. همانطور که در جریان هستید، کسب و کارهای کوچک و متوسط به دلیل کمبود بودجه به بازاریابان درجه یک و حرفهای و ابزارها و فناوریهای پیشرفته دسترسی ندارند. به همین دلیل همواره از قافله عقب مانده و دیر رشد میکنند! پر واضح است که چنین کسب و کاری به دلیل رویارویی با این سرنوشت تلخ ناعادلانه، ناامید و عصبانی میشود. اما اینها تنها احساساتی نیستند که مشاغل کوچک با آنها روبهرو میشوند. چرا که پس از گذشت مدت زمانی کوتاه احساساتی همچون میل به دیده شدن و به رسمیت شناخته شدن در وجود آنها پدیدار میگردد. این چیزی است که در مورد برند Maple صدق میکند.
این احساسات به برند Maple قدرت دادند تا پتانسیل خود را به طور کامل به کار گرفته و برای پیشرفت بجنگد. آنچه Maple را در جهت ایجاد استراتژی برند یاری نمود، صحبت کردن با مشتریان و استفاده از ذهنیات و تجربیات ارزشمند آنها بود.
اگر میخواهید درست مانند Maple در مدت زمانی کوتاه به چرایی برند خود دست پیدا کنید، نخست 2 الی 4 ارزش اصلی برند خود را که نشان دهنده کسب و کار شما هستند، مشخص نمایید. برای دستیابی به این فهرست کافیست داستان ایجاد کسب و کارتان را مرور نمایید. به یاد داشته باشید که چراییهای برند شما اصلیترین دلایلی هستند که شما و تیمتان را به سمت ایجاد استراتژی برند سوق میدهند.
برندتان را با مشتری هماهنگ کنید!
برای آن که بتوانید نظر و توجه مشتریان را به سوی خود جلب نمایید، باید ثابت کنید که هدفتان پاسخ به نیازهای واقعی بازار است. در صورتی که مخاطبان اطمینان حاصل نمایند که برندتان منعکس کننده و در عین حال مرتفع کننده نیازهای آنان است، به تعامل با شما میپردازند. موفقترین برندها یکی از این دو کار را انجام میدهند:
- مهمترین ارزشهای خود را با مشتریانشان به اشتراک میگذارند. درست مانند برند نامدار کوکاکولا که شادی را با مخاطبان خود شریک میشود.
- بزرگترین مشکلات مشتریانشان را حل میکنند. درست مانند برند شناخته شده اوبر!
نتایج تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که بیش از 77 درصد از مصرفکنندگان ترجیح میدهند از برندهایی خرید کنند که ارزشهایی مشابه ارزشهای آنان دارند! به همین دلیل است که میگوییم ارزشهای برند بسیار حائز اهمیت بوده و بسیار تاکید داریم که همسویی آنها با ارزشهای مشتریان میتواند آینده کسب و کار شما را بسازد. پس بهتر است نخست به تعیین ارزشهای واقعی مشتریانتان بپردازید و پس از آن برای ایجاد استراتژی برند تلاش کنید. حتما میپرسید چگونه این کار را انجام دهیم؟!
خیلی ساده و با پاسخگویی به سوالات زیر:
´ مشتریان من چه کسانی هستند؟ چه کسی میتواند یک مشتری ایدهآل برای رشد کسب و کار من باشد؟!
´ چه چیزی برای مشتریان من حائز اهمیت است؟
´ 3 مزیت عملکردی و 3 مزیت عاطفی که برند من به مشتریان هدف ارائه میدهد، کدامند؟
´ چه عواملی مانع از خرید محصولات و خدمات ارائه شده از سوی برند من توسط مشتری میشود؟
´ مشتریان من درباره برندم چه میگویند؟ در مورد برندهای رقیب چطور؟
´ مهمترین کمپینهای بازاریابی که تا به امروز برای موفقیت کسب و کارم انجام دادهام، کدامند؟ کدام از آنها موفق بودهاند و دلیل موفقیتشان چه بوده است؟
خُب حالا چگونه به سوالاتی که درباره برندتان مطرح نمودهاید، پاسخ دهید؟!
کافیست با مشتریان کسب و کارتان صحبت کنید، از تیم فروش خود نظر بخواهید و حتی اگر لازم است، با مشتریانی که به هر دلیلی از عملکرد برندتان ناراضی بوده و شما را ترک کردهاند، تماس بگیرید!
از اهمیت تعیین 2 الی 4 ارزش اصلی برندتان غافل نشوید!
به خاطر دارید که پیشتر درباره تعیین 2 الی 4 ارزش اصلی برند با شما صحبت کردیم؟! حال وقت آن است که این ایده مهم را عملی کنید. فقط این نکته را مد نظر قرار دهید که مهمترین ارزشهای برند شما لزوما پیام اصلی کسب و کارتان نیستند. گاهی با این کار یک ارزش اساسی را 2 الی 4 بار تکرار میکنیم. بدون آن که بدانیم در لیست ارزشهایمان هیچ تمایزی وجود ندارد و تمام موارد گفته شده، در اصل یکی هستند!
اگر بخواهید یک تعریف جامع از ارزشهای کسب و کارتان ارائه دهید، چه میگویید؟
اگر بخواهیم خیلی مختصر و مفید خدمتتان عرض کنیم؛ ارزشهای یک کسب و کار، کارهایی هستند که آن کسب و کار برای انجامشان تلاش میکند. با این اوصاف به نظر شما نوآوری یک ارزش است؟!
خیر؛ نوآوری از آن جهت که عملی نیست، یک ارزش محسوب نمیشود. مجددا تاکید میکنیم که ارزشها میبایست قابل اجرا باشند. در غیر این صورت ارزش نیستند!
پس از پاسخگویی به سوالاتی که در زیرعنوان قبل به بررسی آنها پرداختیم، به چند ارزش اصلی برند خود دست خواهید یافت. حال وقت آن است که از میان آنها، بهترین گزینهها را برگزینید. پیشنهاد ما به شما این است که یک ارزش اصلی را برای برندتان انتخاب کنید و 2 الی 3 ارزش دیگر را برای حمایت از آن تعریف نمایید. سپس کلیه این موارد را کنار هم قرار داده و به ایجاد استراتژی برندتان بپردازید!
اگر فکر میکنید که در هنگام ساخت استراتژی برند میتوانید به اندازه کافی به نیازها، انتظارات و نظرات کاربران درباره برند شما و برندهای رقیبتان گوش فرا دهید، سخت در اشتباهید. بنابراین توصیه میشود که یک نظرسنجی طراحی کرده و بدینترتیب به تجارب، ارزشها و نیازهای مشتریانمان پی ببریم. فراموش نکنید که در دست داشتن این اطلاعات برای ساخت یک استراتژی برند قدرتمند ضروری است!
ایجاد یک بیانیه موقعیتیابی
حتما میپرسید منظور از بیانیه موقعیتیابی چیست؟ این مفهوم چه ارتباطی با استراتژی برند دارد؟
بیانیه موقعیتیابی؛ توضیح مختصر و مفید درباره محصولات، خدمات و مخاطبان هدف شما است که توضیح میدهد چه چیزی موجب تمایز شما از رقبای سرسختتان میشود. این اسناد داخلی که باعث بهبود ثبات برند میشوند، تحت هیچ شرایطی با مخاطبان اشتراکگذاری نشده و تنها در اختیار صاحبان برند قرار دارند. میدانید بیانیه موقعیتیابی نایک که یکی از بزرگترین و سرشناسترین برندهای دنیاست، چیست؟
برای آوردن الهام و نوآوری برای هر ورزشکار در جهان!
خوندان مقاله “آیا وب سایت شما در 10 ثانیه اول به،شما چکار می کنید ؟ پاسخ میدهد” را به شما توصیه میکنیم
به تحلیل رقابت بپردازید!
شناخت فرصتها و تهدیدها در بازار یکی از اساسیترین گامها برای ایجاد استراتژی برند است. شما با توجه به این اطلاعات میتوانید به ایجاد پیامهای دقیق و هوشمندانه پرداخته و برندتان را آگاهانه به تصویر بکشید. اینگونه میتوانید در مدت زمانی کوتاه یک استراتژی برند قوی بسازید.
علاوه بر این شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود در بازار شما را در شناخت پیامها و ارزشهای برندی که رقبایتان با آن در ارتباطند، یاری مینمایند. رقابتهای مختلف را آنالیز نموده و پیامهای تکراری را کنار بگذارید. سعی کنید پیامی را برگزینید که باعث تمایز چشمگیر شما از رقیبانتان شود. برای این که بازار را به بهترین نحو ممکن درک نموده و از این طریق قویترین استراتژی را برای کسب و کارتان ایجاد نمایید، این سوالات را از خود بپرسید:
روند بازار چگونه است؟
´ روندهای بازار که با فعالیتهای کسب و کار شما در ارتباطند، چگونهاند؟
´ چالشهای اصلی بازار کدامند؟
´ فرصتهای بازار کدامند؟
شرکای اصلی برند شما چه کسانی هستند؟
´ ارزشهای افزوده شرکای اصلی برای برند شما چیست؟
رقبای اصلی برند شما چه کسانی هستند؟
´ نقاط قوت آنها چیست؟
´ پیام اصلی آنها چیست و چه ارزشهایی را نشان میدهند؟
یکی دیگر از عالیترین راههایی که برای سازماندهی تجزیه و تحلیل رقابتی خود پیش رو دارید، ساخت یک جدول است. جدولی که به مقایسه پیامهای رقبای شما با در نظر گرفتن دستهبندیهای ارزشی میپردازد. فرض کنید که پیامهای موجود در جدول ایجاد شده به قرار زیر است:
رقیب نخست: محصول من محصولی ساده است.
رقیب دوم: محصول من محصولی آسان است.
رقیب سوم: استفاده از محصول من بسیار ساده و بیدردسر است.
همانطور که میبینید هر سه رقیب سرسخت شما دسته ساده را انتخاب نمودهاند. اگر قصد دارید برند خود را از این رقیبان متمایز سازید، میبایست ارزش متفاوتی ایجاد نمایید. با توجه به آنچه تا بدینجا گفتیم، نتیجه میگیریم که نخستین گام تعیین رقبا و دومین گام تجزیه و تحلیل ارزش رقباست. چرا باید ارزش رقبا را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم؟!
برای این که بتوانیم ارزش خود را به گونهای متفاوت بیان کرده و بدینترتیب یک استراتژی برند منحصر به فرد ایجاد نماییم.
وقتی ارزشهای برند خود را یادداشت مینمایید، گامی بلند در جهت شناسایی مشتریهای ایدهآلتان برداشته و عملکرد رقبایتان را تجزیه و تحلیل میکنید. حال وقت آن است که صدای برندتان را ساخته و آن را به گوش مخاطبانتان برسانید. چگونه؟!
صدای برندتان را ایجاد کنید!
اگر صدای برندتان را بسازید، شخصیت برندتان را در قیف بازاریابی تثبیت نمودهاید. مایلید به اتفاق مفاهیم اصلی موجود در این زمینه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم؟!
آشنایی با برند
برند یک نماد شناسایی، یک لوگو، کلمه یا جمله است که کسب و کارهای گوناگون برای تمایز محصولات و خدمات خود از سایرین مورد استفاده قرار میدهند. گاهی برند ترکیبی از عناصر گفته شده است و هویتی ماندگار به کسب و کار شما میبخشد. نام تجاری و قانونی برند را نیز تحت عنوان علامت تجاری میشناسند.
آشنایی با صدای برند
منظور از صدای برند شخصیت و احساساتی است که در ارتباطات یک شرکت تزریق میگردد. صدای برند شما از طریق کانالهای بازاریابی موجود به مشتری رسیده و نظر آنان را جلب مینماید. این که بتوانید یک ایده مختصر از صدای برند خود ایجاد نمایید، بسیار حائز اهمیت است. میدانید چرا؟
چون در این صورت هر عضو تیم بازاریابی، خود را با صدای برند تطبیق داده و پیام برند متناسب با آن صدا را ایجاد و به گوش مشتری میرساند. چندین راه برای انجام این کار پیش رو دارید:
نخست طی یک تمرین صدای برندتان را در سه کلمه توصیف نمایید. برای این کار کافیست سه ویژگی اصلی برندتان را مشخص نمایید. فرض کنید که این سه ویژگی عبارتند از:
- پرشور بودن
- عجیب و غریب بودن
- معتبر بودن
حال هر یک از این ویژگیها را بازتر کرده و مشخص میکنید که معنای دقیق آنها چیست. به مثال زیر دقت کنید:
- پرشور بودن: صمیمانه، کنشگرا، رسا
- عجیب و غریب بودن: غیرمنتظره، خندهدار، مخالف
- معتبر بودن: واقعی، قابل اعتماد، جذاب
تمرین “ما این هستیم، نه آن” یکی دیگر از راههای رسیدن به صدای برند است. چیزهایی که نیستید را حذف کنید تا به آنچه که هستید، دست پیدا کنید. به مثالهای زیر دقت کنید:
ما خنده داریم، اما طعنه آمیز نیستیم!
ما صریحیم، اما انتقادی نیستیم!
ما حرفهای هستیم، اما خیلی جدی نیستیم!
این یک راه بسیار عالی برای دستیابی به صدای برند است. آن را جدی بگیرید!
دو روش فوقالذکر را انجام داده و نتایج به دست آمده را در نمودار صدای برند جایگذاری کنید. این نمودار نشان دهنده ویژگیهای صدای برند شما و توصیفکننده آنهاست.
اکنون که صدای برند خود را مشخص نمودهاید، وقت آن فرا رسیده که نوع پیامها و محتوایی را که قرار است منتشر سازید؛ مورد بررسی قرار دهید. برای این که بتوانید این کار را انجام دهید، باید در جریان سفر مشتری از کشف تا خرید باشید!
درک سفر مشتری
شما باید تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا ثبات نحوه برخوردتان را در تمام کانالهای بازاریابی حفظ نمایید. در عین حال این نکته را هم مدنظر داشته باشید که بین پلتفرمهای مختلف تفاوتهای ظریفی وجود دارد. از همین رو بسیار حائز اهمیت است که دریابید مشتریان شما در حال حاضر از طریق کدام پلتفرمها و کانالها دنبالتان میکنند. چرا؟!
تا بتوانید وقت و انرژی بیشتری را صرف فعالیت در آن کانالها و پلتفرمها نموده و بدینترتیب نظر و توجه مشتریان را جلب نمایید.
شاید خواندن این مقاله هم برای شما جالب باشد : ” آیا تولید محتوا با هوش مصنوعی به معنای مرگ نویسندگان است؟”
بر روی کلیه کانالها متمرکز شوید!
برای آن که بتوانید پلههای موفقیت را یکی پس از دیگری طی نمایید، سعی کنید از طریق چندین کانال مختلف با مشتریان ارتباط برقرار کرده و از چندین کانال در کمپینهای بازاریابیتان استفاده کنید. بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده در این زمینه، بازاریابانی که از سه یا بیشتر از سه کانال در کمپینهای خود استفاده مینمایند؛ 90 درصد بیش از سایر بازاریابان در حفظ مشتری موفق عمل میکنند!
اگر قصد دارید بر روی حفظ مشتری و رشد بلند مدت کسب و کارتان متمرکز شوید، از اهمیت سفر مشتری غافل نباشید. سفر مشتری را مانند حلقهای در نظر بگیرید که درون خودش میچرخد. اینجاست که مشتریان نقش سفیران برند شما را ایفا نموده و کسب و کارتان را به دوستان و آشنایان خود معرفی مینمایند.
اجرای استراتژی برند
حال که استراتژی برند خود طراحی نمودهاید، زمان آن فرا رسیده که به اجرای آن بپردازید. برای این کار کافیست مراحل زیر را طی کنید:
ایجاد یک هویت بصری
هویت بصری چهره برند شماست. لوگوها و تایپوگرافیها نمونههایی از هویتهای بصری هستند که ارزشهای برند شما را به اشتراک میگذارند.
انتقال استراتژی به تیم
حقیقت این است که شما برای اجرای استراتژی برند خود نیازمند یک تیم منسجم هستید. تیمی که یکی از اعضای آن به ساخت استراتژی برند پرداخته، یکی دیگر وظیفه طراحی هویت بصری را بر عهده گرفته و… بدینترتیب یک کمپین قوی تشکیل میشود که دست در دست هم اجرای استراتژی برند را ممکن میسازند.
خلاصه این که…
صرف زمان برای ایجاد یک استراتژی برند موفق، یکی از بهترین کارهایی است که میتوانید برای افزایش درآمد، حفظ و رشد طولانی مدت کسب و کار خود انجام دهید. یکی از اهداف شما باید ایجاد یک برند به یاد ماندنی باشد. برندی که ارزشهای آن در بین مشتریان شما طنینانداز شده و آنها را به جمع بزرگترین طرفداران شما ملحق کند.